English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6817 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The contrary was proved. U عکس موضوع ثابت شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
provcation U در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
Other Matches
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
question U موضوع
mattering U موضوع
propositioned U موضوع
questions U موضوع
matters U موضوع
afair U موضوع
propositions U موضوع
proposition U موضوع
propositioning U موضوع
questioned U موضوع
themes U موضوع
theme U موضوع
issues U موضوع
issued U موضوع
issue U موضوع
head U موضوع
text U موضوع
texts U موضوع
plotless U بی موضوع
themes U موضوع ها
subjects U موضوع ها
topics U موضوع ها
topic U موضوع
topics U موضوع
subjects U موضوع
direct objects U موضوع
indirect objects U موضوع
object U موضوع
topic U موضوع
motifs U موضوع
subjected U موضوع
subjecting U موضوع
subject U موضوع
motif U موضوع
point U موضوع
matter U موضوع
criteria U موضوع
objects U موضوع
objecting U موضوع
objected U موضوع
mattered U موضوع
subject [topic] U موضوع
issue U موضوع دعوی
issues U موضوع شماره
issued U موضوع شماره
issued U موضوع دعوی
issue U موضوع شماره
subjecting U شیی موضوع
businesses U موضوع تجارت
subduce U موضوع کردن
subject and predicate U موضوع و محمول
universe of discourse U موضوع بحث
business U موضوع تجارت
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
subjects U رعایا موضوع
subjects U شیی موضوع
side issues U موضوع فرعی
case U موضوع حالت
subjecting U رعایا موضوع
decades U ده موضوع یا رویداد
decade U ده موضوع یا رویداد
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
subject of debate U موضوع دعوی
cases U موضوع حالت
issues U موضوع دعوی
side issue U موضوع فرعی
out of question U خارج از موضوع
not to the point U خارج از موضوع
not to point U بیرون از موضوع
monomaniac U دیوانه یک موضوع
matter on hand U موضوع بحث
lemma U مقدمه موضوع
it is a question of money U موضوع بسته به
in question U موضوع بحث
in contestation U موضوع بحث
beside the question U خارج از موضوع
at issue U موضوع بحث
affaire d'honneur U موضوع شرافتی
recitations U تعریف موضوع
objective complement U مکمل موضوع
problem U معما موضوع
off the track U از موضوع پرت
sign position U موضوع علامت
sides of the question U اطراف موضوع
subject matter U موضوع اصلی
subject matter U مطلب موضوع
irrelevant U خارج از موضوع
subjected U رعایا موضوع
side show U موضوع فرعی
subjected U شیی موضوع
res ipsa loquitur U موضوع گویاست
subject U رعایا موضوع
problems U معما موضوع
subject U شیی موضوع
privity U موضوع محرمانه
recitation U تعریف موضوع
direct objects U موضوع منظره
What's wrong? U موضوع چه است؟
What's the matter? U موضوع چیه؟
What's cooking? U موضوع چه است؟
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
grievance U موضوع شکایت
indirect objects U موضوع منظره
object U موضوع منظره
objected U موضوع منظره
objecting U موضوع منظره
objects U موضوع منظره
postulate U اصل موضوع
What's behind all this? U موضوع چه است؟
postulated U اصل موضوع
What's up? U موضوع چه است؟
What is happening? U موضوع چه است؟
What gives? U موضوع چه است؟
postulating U اصل موضوع
postulates U اصل موضوع
What's on? U موضوع چه است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
What's going on? U موضوع چه است؟
plotted U موضوع اصلی توط ئه
reagent U موضوع ازمایش روانی
content U موضوع یک برنامه یا متن
contenting U موضوع یک برنامه یا متن
matter in hand U موضوع مورد بحث
the matter in hand U موضوع مورد بحث
plot U موضوع اصلی توط ئه
plots U موضوع اصلی توط ئه
it is a question of money U موضوع پول است
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
at stake U نامعلوم موضوع بحث
It dawned on me. U بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
there U دراین موضوع انجا
contested area U منطقه موضوع اختلاف
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
bets U موضوع شرط بندی
bet U موضوع شرط بندی
question in dispute U موضوع متنازع فیه
donnee U موضوع داستان یا درام
cause U موضوع منازع فیه
causes U موضوع منازع فیه
causing U موضوع منازع فیه
remind me ofit U ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
embroglio U گیر موضوع غامض
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
topicality U موضوع موردبحث روز
the matter is perplexed U موضوع درهم است
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . U ربطی به موضوع ندارد
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). U موضوع بحث وصحبت ما
subject U مبحث موضوع مطالعه
gambit U بذله موضوع بحث
gambits U بذله موضوع بحث
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
the tax in question U مالیات موضوع بحث
monographs U رساله درباره یک موضوع
monograph U رساله درباره یک موضوع
thematic apperception test U ازمون اندریافت موضوع
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
vexata questio U موضوع متنازع فیه
subjected U مبحث موضوع مطالعه
that is not the question U موضوع این نیست
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
dawn on <idiom> U روشن شدن (موضوع)
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
subjects U مبحث موضوع مطالعه
that is a matter of habit U موضوع عادت است
wide of the subject U از موضوع پرت خارج ازموضوع
Recent search history Forum search
1ICR
2make the case? به فارسی چی میشه
1coffee table conversation piece
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی با افزایش حجم ناشی از پرتو تابیده‌شده به سلول‌های سرطانی جاذب نانوذرات طلا
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1size of the hypolimnetic oxygen debt
1to establish blame
0چرادر کامپیوترهای قدیمی وقفه ها موجب میشد تاثباتهادرمحلهایی ثابت ذخیره شوند
0این است که
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com